
با زبان جدیدمان رفیق باشیم
مهاجرت کار آسانی نیست. آدم خاکش را، مردمانش را، زبانش را با هزار و یک چیز دیگر رها میکند و به خاک دیگر، با مردمان دیگر و زبان دیگر کوچ میکند.
بعضیها این کوچ را از مدتها قبل برنامه ریزی میکنند. زبان را قبل از مهاجرت یاد میگیرند و با کشور جدیدشان پیش از ورود به آنجا آشنا میشوند.
ولی یک گروه دیگر هم هستند که بدون هیچ برنامه به ناگاه و به اجبار تن به مهاجرت ناخواسته میدهند. این گروه زمان ندارند که چیزی را برنامهریزی کنند. مثل آنهایی میمانند که در استخر آب افتاده باشند بدون آن که شنا بدانند. دست و پا میزنند. قلپ – قلپ آب میخورند و به سرفه میافتند. به هزار و یک زحمت خودشان را به لبه استخر میرسانند تا بتوانند نفس بگیرند ولی غریق نجات دوباره آنها را به وسط استخر میکشاند و این قضیه آنقدر تکرار میشود تا طرف شنا کردن یاد بگیرد.
چه آنهایی که با برنامهریزی مهاجرت میکنند و چه آنهایی که به ناگهان در جامعه جدید میافتند بالاخره به نوعی زبان را یاد میگیرند. ولی رنگ و بوی خاطرات این دو گروه زمین تا آسمان با هم تفاوت دارد.
باید صبور بود. باید زبان را آرام آرام و با لذت یاد گرفت. حتی اگر وسط استخر هستید و قلپ- قلپ آب میبلعید و از یادگیری این زبان ناامید هستید بدانید که چند سال دیگر در همین موقع چند صد کلمه جدید یاد گرفتهاید.
به خودتان زمان بدهید و به جای آن که از یادگیری زبان جدید شکایت کنید و مرتب سخت بودنش را به خودتان یاد آوری کنید سعی کنید که به هر روشی که شده آن زبان را دوست داشته باشید.
یادمان باشد که زبان جدید درها را به روی یک زندگی نو، فرهنگ متفاوت و ناشناختههای جالب باز میکند.
پس با زبان جدیدمان رفیق باشیم.
برچسب:آموزش فرانسه, زبان فرانسه, فرانسه بگو
نظر بدهید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
2 نظر
خیلی عالی استاد جان ❤️
دقیقأ حرف های دلم را نوشتین موفقیت براتون آرزو میکنم با اجازت این متن رو کاپی میکنم😊👍
سلام ممنون از پیغامتان. کپی مطلب با ذکر منبع موردی ندارد. موفق باشید.