عصر روشنگری (به فرانسوی: Siècle des Lumières) (به انگلیسی: Age of Enlightenment) جنبشی فکری و فلسفی در تاریخ فلسفه غرب بود که از میانههای سدهٔ هفدهم ابتدا در انگلستان و سپس در فرانسه، آغاز شد و تا پایان سدهٔ هجدهم ادامه داشت. این جنبش انقلابهای عظیمی را در دانش و فلسفه به وجود آورد که در نهایت باعث از میانرفتن کامل جهانبینی قرون وسطایی شد.[۱] اهداف اصلی متفکران روشنگری، آزادی، پیشرفت، دلیل، مدارا، و پایان دادن به سوء استفاده از کلیسا (منظور دین) و دولت بود.[۲][۳] در فرانسه، اساس آموزههای روشنفکری، (Lumières) آزادی فردی و مدارای مذهبی، در تقابل با پادشاهی مطلقه و تعصبات ثابت کلیسای کاتولیک روم بود.[۴] روشنگری با افزایش تجربهگرایی، دقت علمی و تقلیلگرایی، همراه با افزایش بازجویی از دین مشخص شده بود.[۵]
دیدرو، ولتر، روسو، مونتسکیو، کانت و دو ساد از فیلسوفان عصر روشنگریاند.
روشنگری، اشاره به حرکت تاریخی روشنفکری است که دنبالهرو دکارت و مدافع عقل به عنوان مبنای سیستم زیباییشناسی معتبر، اخلاق، حکومت و منطق بوده و به فیلسوفان اجازه میدهد که حقیقت قابل مشاهده را در جهان به دست آورند.[۶]
عصر روشنگری دوران آزاداندیشی است. البته این آزاداندیشی هنوز به معنای تحقق عملی آزادی و کسب حقوق شهروندی نیست، بلکه دوران پاشیدن بذر اندیشه و معرفت و دوران آمادگی برای رهایی خویشتن از طریق معرفت و شناخت است. سه اصل بنیادین روشنگری عبارتند از:تساهل عقل و انسان باوری
عصر روشنگری و متفکران برجسته این دوره
عصر روشنگری در کنار ترجمه و متفکران برجسته در دورهی مترجمان
عصر روشنگری به دورهای در اروپای قرن هجدهم اطلاق میشود. در این قرن یک جنبش فکری و فلسفی در اروپا به راه افتاد که حاکمیت عقل و آزاداندیشی و مقابله با پادشاهی مطلقه از مبانی اصلی آن بهشمار میرفت. این قرن را عصر فلسفه نیز نامیدهاند. متفکران برجسته این دوره بهجز یک نفر، یعنی امانوئل کانت، بقیه فرانسویاند. از میان آنها سه تن که بر اذهان فرانسویان بسیار تأثیرگذار بودند، عبارتاند از شارل دو مونتسکیو، ولتر و ژان ژاک روسو. این سه اندیشمند که تقریباً همعصر بودند (به ترتیب متولد سالهای 1689، 1694 و 1712)، در برافروختن آتش روشناندیشی نقش بسزایی دارند.
نقش مونتسکیو بر مردم فرانسه زبان
نقش اصلی مونتسکیو (1689- 1755م) در عصر روشنگری این بود که مردم فرانسه را با نظام سیاسی و اجرایی که در نقاط دیگر اروپا بهخصوص انگلیس رواج داشت، آشنا کرد. نظام سیاسی انگلیس در آن زمان یک نظام سلطنتی کنترل شده بود درحالیکه فرانسه زیر سلطه نظام استبدادی مطلقه قرار داشت.
نقش ولتر بر رهبران مذهبی فرانسه
ولتر (1694- 1778م) برخلاف همتای میانهروی خود، مونتسکیو، منتقد سرسخت رهبران مذهبی فرانسه بود و میکوشید افکار خود را در سرتاسر اروپا گسترش دهد. وی مدافع دو آتشه آزاداندیشی بود و به همین دلیل همدورهای را در تبعید و زندان سپری کرد. به گفته براین مگی (122: 1391) ولتر بیش از هر نویسنده دیگری برای ترویج «آزادیخواهی جدید در قاره اروپا زحمت کشید». از آثار عمده وی میتوان به نامههای فلسفی (1734)، اصول فلسفه نیوتن (1783)، عصر لوئی چهاردهم (1751)، کاندید (1759)، فرهنگ فلسفی (1764) و فلسفه تاریخ (1765) اشاره کرد.
نقش ژان ژاک روسو بر افراد سویسی و فرانسوی
ژان ژاک روسو (1712- 1778م) که اصالتاً اهل سویس بود اما بیشتر عمر خود را در فرانسه گذراند، بسیار تحت تأثیر ولتر قرار داشت. او را معمار دوران مدرن در تفکر اروپا لقب دادهاند. او همسو با منتسکیو معتقد بود که کلیسا باید زیر نظر دولت باشد. ازجمله آثار اصلی وی امیل کتابی درباره نظام آموزشی و قرارداد اجتماعی اثری علمی سیاسی است. وی بسیار بر قانونگذاری و قانونمندی تأکید میکرد و معتقد بود قانون باید با مشورت عامه مردم وضع شود و بهمحض اینکه قوانین وضع شد مردم موظفاند از قوانین وضعشده که برآمده از «اراده عام» است تبعیت کنند (مگی، 1392: 128).
انقلاب کبیر فرانسه و عصر ترجمه در قجرستان
تلاشهای این اندیشمندان در روشنسازی اذهان عمومی در فرانسه به انقلاب کبیر فرانسه در سالهای 1789 تا 1799 میلادی انجامید، انقلابی که تغییر نظام سلطنتی فرانسه بهنظام جمهوری را به دنبال داشت. با توجه به رواج این اندیشهها و تحولات ذهنی پیشآمده در غرب، و ارتباطی که ایران با غرب بهخصوص فرانسه داشت، سؤالی که طبعاً مطرح میشود این است که این آرای جدید به چه میزان از طریق نهاد دولتی ترجمه به ایران راه یافته است؟